دلم بهانه شانه ات را می گیرد
دستانم بهانه یاریت را می گیرد
هراسانم ،نگرانم،نمی دانم سکوت کنم یا فریاد بزنم
چشمانم متحیر است که برای چه بگرید
خداجانم مرا به آغوشت بگیر
که از دنیا می ترسم
از تردیداحساسم
خداجانم مرا به آغوشت بگیر...
نوشته شده در تاریخ
یکشنبه 90/9/27 توسط دیبا